اصول برنامه ریزی آموزشی – درسی (4)
(توجٌه : این درس در پائیز و زمستان 1370 در وزارت آموزش و پرورش ، به صورتی نیمه رسمی ؟! ، به معدودی از مدیران آن زمان تدریس شده است) .
برنامه ریزی درسی و استقلال معلٌم
در برنامه ریزی درسی شاید قبل از هرچیز این مسئله مطرح شود که آیا نظام آموزشی باید بنا به برنامه ریزی درسی و وجد معلمان به عنوان مجریانی صِرف و کاملا" تابع برنامه باشد ؛ یا بنا به دلایلی متعدد باید اعتماد به توانائی و آموزش معلمان ( چنان که در سده های پیشین بوده است ) داشت ؟
در قرون اخیر در رشته های تحصیلی متداول در آموزشگاهها ، بخصوص آموزشگاههای دولتی ، برنامه های درسی مدونی تهیه دیده اند که برحسب نوع کلاس ، تقریبا" طابق النعل بالنعل مورد تدریس معلم ِ موظف قرار گیرد : مثلا" در رشته های تحصیلی :
ریاضی – فیزیک
علوم تجربی
علوم انسانی
امٌا مسلما" همه ی دانش آموزان همه مدارس کشور در همه شهرها و روستا ها دریک سطح قرار ندارند تا در چارچوب برنامه ای واحد مورد آموزش واقع شوند .
مهم ترین مسئله ی دروس واحد برای محصلان سراسر کشور را تفاوتهای محصلان تشکیل می دهند :
- تفاوت در استعداد : همه ی محصلان و دانشجویان از لحاظ استعداد در فراگیری یکسان نیستند ؛ برخی تیز هوش اند ، برخی متوسط و برخی هم باصطلاح کودن یا خرفت .
- تفاوت در ارزشها و دیدگاه ها : مثلا" ممکن است ظلم پذیری برای محصلان کاتولیک یک ارزش باشد و به آنان گفته شده باشد که « اگر کسی به طرف راست صورتت سیلی زد طرف چپ صورتت را هم بدار » تا سیلی بزند ! . امٌا برای محصلان مسلمان ارزش در عدالت و باصطلاح قصاص است که گفته اند : « چشم برابر چشم » . محصلان ادیان دیگری نیز ممکن است که ارزش را در تنبیه بدانند : « کلوغ انداز را پاداش سنگ است » ؛ یا « هرکس باد بکارد توفان درو می کند » .
- تفاوت در شرایط زیستی : تفاوت بین محصلی که در شهری پیشرفته زندگی می کند با محصلی که در روستا یا شری کوچک ، بی اعتقاد واقعی به آموزش ، و باصطلاح در روستائی دور افتاده ...
- تفاوت در خانواده : تفاوت بین محصلی که از یک خانواده مرفه ، فرهیخه و معتقد به آموزش است با محصلی که از خانواده ای باصطلاح فقیر ، بیسواد و نا آگاه ...
- بنابر این طبیعتا" معلمان نمی توانند در نظام آموزشی متمرکز و محبوس در برنامه ریزی آموزشی مصوٌب و لازم الاجرا آموزش در حیطه ی وظایف خود را با واقعیات موجود و مقتضیات تطبیق دهند .
امٌا اگر به معلمان استقلال کامل داده شود نیز غالبا" بالطبیعه به اعمال سلیقه و درحدٌ خود نوعی دیکتاتوری کشیده شده آموزش جامعه را دچار هرج و مرج و باصطلاح « خانخانی » می سازند .
نتیجه : بهترین راه شاید همین نظام آموزشی و برنامه ریزی آموزشی متمرکز باشد که در آن استقلالی نسبی و معقول ، بخصوص در قلمرو وسایل کمک آموزشی و فوق برنامه ، به معلمان داده شده باشد .
( ادامه دارد )
منبع : علیرضا آیت اللهی ( تدریس ) .برنامه ریزی آموزشی ، تدریس در یکی از دوره های مدیریت وزارت آموزش و پرورش ؛ 1370 ، قبلا" منتشر نشده .
برنامه ریزی آموزشی ، برنامه ریزی درسی ، جایگاه معلم ، استقلال معلم ، اعمال سلائق آموزشی ، سوء استفاده های آموزشی ، هرج و مرج آموزشی ، استقلال نسبی معلمان ، وسایل کمک آموزشی ، فوق برنامه