مبنای نظارت : برنامه ریزی و اجرای برنامه
اگر از شیوه های باستانی و سنٌتی و گاه نظامی ، امٌا فاقد نظام و نهایتا" کار آئی مطلوب « فرماندهی » بگذریم در حقیقت امر :
« تا زمانی که برنامه ریزی به دریتی انجام نپذیرفته باشد ، کنترل شدنی نیست »
چنین حکمی فقط به حوزه اجرای پروژه های مهندسی ( یعنی فعالیت هائی که تاریخ پایان آنه از قبل تعیین شده است ) منحصر نمی شود .
به طور کلٌی در مدیریت ، یا به اصطلاح مدیریت سازمانها ، تاکید کرده اند که :
« با نبودن هدف ها و برنامه ها ، نظارت ممکن نیست و زیرا هرگونه کارکرد باید با ضابطه های معین سنجیده شود . » .
حال اگر در عدم تبعیٌت از « لسه - فر » ، و به تبعیت از « محوریت دانائی » بپذیریم که :
بدون برنامه ، کنترل یا نظارت صحیح غیر ممکن است ؛
و به تبع آن بپذیریم که نظارت وظیفه ی اساسی هر مدیر در هر محل مدیریت است ؛ وجود برنامه و اجرای صحیح آن نه تنها در حد و مرز فنٌی - اجرائی و باصطلاح « پروژه » ، بلکه در هر بخش و هر منطقه و کشور ، و در بخش ها و استانها و مناطق نیز به منظور مجموعه هماهنگ آنها در کلٌ کشور ، ضرورت می یابد ؛ و به همین ترتیب نظارت ها را نیز در سطوح بخشی و کشوری تقسیمبندی می کند .
پس ، مبنای نظارت ، برنامه است که در سطوح پائین تر و عملیاتی ، مبنای کنترل قرار می دهند . امٌا منظور از هردو اصطلاح ، مفهوم حقیقی و علمی آنهاست ، و طبیعی است که :
تا زمانی که پروژه یا برنامه عملیاتی تنظیم نشود ، کنترل دقیق و صحیح آن نیز امکانپذیر نیست .
( ادامه دارد )